سحر ديروز اولين خريد زندگيش روخودش شخصاً انجام داد. طبق معمول خريد هر روز بادوم زميني مزمز، چون مامانش حوصله نداشت كه تا مغازه بره، پول رو داد به خودش تا بره و خريد كنه و از دور نظاره گر سحر بود. بعد از خريد، سحر خوشحال و خندان از مغازه با يه بسته بادوم زميني بيرون دويد وآقاي فروشنده هم پشت سرش. آخه پول رو داده بود و اومده بود بيرون، آقاي فروشنده هم به دنبالش تا بقيه پولش رو بده. صحنه جالبي بود. ا
راستي ما بايد از شركت مزمز حق تبليغ بگيريم چون اين وبلاگ تبليغ خوبي براي اين شركته!!!!؟
1 comment:
لطفا تبريكات صميمانه حقير را در مورد افتتاح رسمي وبلاگ سحر خانم بپزيريد .
بااحترام
رضا
Post a Comment