Thursday, April 28, 2011

**********

داشتیم با سحر درباره خوراکیها ی خوشمزه ایرانی حرف می زدیم و حسرت می خوردیم که دستمون بهشون نمی رسه و آب دهنمون رو قورت می دادیم که سحرگفت: مامان می دونی من چرا می خوام برم ایران
من: چرا؟
سحر: یکی به خاطر مامان فاطی، یکی هم آیس پک

---------------------------------------

سارا ادای انگلیسی حرف زدن رو خوب در میاره، چند تا کلمه بلده وکاراش رو راه میندازه. به ما اجازه نمیده براش کتاب بخونیم، کتاب رو میگیره دستش و شروع می کنه به خوندن، صفحه ها رو یکی یکی ورق میزنه و دوباره همون چیزایی که صفخه قبل گفته بود تکرار میکنه و فقط خودش متوجه می شه . یه دفعه سحر از دستش عصبانی شد و بهش گفت: ا
your not nice to me sara
سارا هم با اعتماد به نفس کامل گفت: ا
nice to meet you
سحر هم کلی سر به سرش می ذاره و هر دوشون غش غش میخندن. بهش می گه: ا
Sara! are you crazy
سارا هم محکم میگه: ا
yes
پیشرفتهای کلامیش هم از این قراره:
با کلی تمرین به سحر میگه سحی که از حدس خییییلی بهتره. "ر" رو هر جای کلمه باشه "ی" و "ک" رو "ت" می گه که بسته به جاش ممکنه درست تلفظ بشه. ا
برنامه های تلویزیونی مورد علاقه اش کایو و آنجلینا بلرینا هست که رقص رو ازش یاد می گیره و به قول خودش آنجینجا می شه