مهد نارنجي من تو اسفندماه برنامه هاي متنوعي برامون داره. يه روز سبزه سبز كرديم و من براي مامان، بابام هيچي اش رو تعريف نكردم كه تو كفش بمونن، يه روز هم تخم مرغ رنگ كرديم كه همه بايد دو تا تخم مرغ پزيده و يه دونه هم نپزيده مي برديم مهد، اين برنامه رو ديگه مجبور شدم براي مامان، بابام كه خيلي مشتاقن از اتفاقات توي مهد خبردار بشن، تعريف كنم، چون تخم مرغ رنگ شده من رو ديدن. كه صد البته دست و صورت و لباسهاي رنگ شده من رو هم ديدن. مامانم بهم قول داده كه اين تخم مرغ رنگ شده رو كه حاصل دست رنج خودمه سر سفره هفت سين مي ذاره. ديروز هم برامون سفره هفت سين انداختن و ازمون عكس گرفتن، اون روز همه بچه ها لباساي خوشگل مشگل پوشيديم و خيلي تر گل، ور گل رفتيم مهد، يه عكس دست جمعي هم گرفتيم. نميدونين چه ترافيكي بود اونجا. خلاصه، برنامه هاي ديگه اي هم داريم كه عبارتند از: تولد بچه هاي اسفند ماه، تئاتر عروسكي، جشن بالماسكه و غيره كه براي اين آخريه كه اسمش هم يه خورده سخته مامان باباها البته بيشتر، مامانها دچار افسردگي شدن كه چه لباسي تهيه كنن و از كجا، كه باز بدون پرسيدن نظر ما رفتن خودشون با هم تصميم گرفتن كه يه گريمور بيارن و ما ها رو نقاشي كنن، ايكاش دامادها شكل به خصوصي داشتن من حتماً مي گفتم كه من رو داماد نقاشي كنن آخه من خيلي دوست دارم داماد بشم و كروات بزنم
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
che barnamehaye khoobi, bah bah. :) Behet khosh begzareh doostam.
salam
baba che bahale inja
:00000000)))))))))))))
koli khandidam
cheghadr khoobe ke bacheha az in sen weblog nevisi roo shoro konand
kheili bahal bood
felan ia ali
Post a Comment