Thursday, June 14, 2012

هفته گذشته کریسمس رو تو مدرسه جشن گرفتیم، کلاسهای مختلف برنامه داشتن. ما هم چند تا شعر خوندیم و من دو تا جک تعریف کردم، کار سختی نبود رفتم پشت بلندگو و جکها رو شمرده و کامل گفتم. از وقتی که تصمیمم رو(جکر بودن) به مامان بابام گفتم، اضطرابی اونا رو گرفته بود که بیا و ببین. ولی در انتها از نتیجه کار خیلی راضی بودن، مامانم می گفت: به تو افتخار می کنم. امان از دست این مامان باباها که از جک تعریف کردن بچه ها اینقدر سر ذوق میان. ا


No comments: