Tuesday, April 15, 2008

...

سلام به همه دوستای خوبی که می آن و به وبلاگ من سر می زنن. اومدم بگم که حالم خوبه و همه چی داره به خوبی و خوشی پیش می ره. من دارم روز به روز بزرگ و بزرگتر می شم، اینو وقتی که مامانم می گه: ای وای این شلوار هم برات کوتاه شد!! می فهمم. ا
کارنا مه ترم دوم رو هم گرفتم، توی دروس ریاضی و هنر جزو شاگرد اولا شدم، بعضی از عددها رو هم بدون استفاده از انگشت جمع می کنم. مامانم خیلی خوشحاله که من قراره یک هنرمند بشم و به نظر بابام من یک مهندس می شم، با توجه به اینکه من تو بیشتر بازیها دوست دارم پلیس باشم و تفنگ و شمشیر یکی از وسایل اولیه بازیمه به نظر شما من قراره چی کاره بشم؟ ا
یادتون می یاد مامانم بهتون گفت من بلدم ساعت رو بخونم؟ حالا با پول تو جیبی هام یه ساعت مچی خریدم که تمام کارهام رو سر وقت انجام بدم، ساعت خوندنم هم تا اونجایی پیش رفته که می دونم اگه عقربه کوچیکه بین دوتا عدد باشه و عقربه بزرگه روی 6 باید عدد کوچیکه رو بگم بعدش هم یه 30. ا
ببین عمه آسی جون وقتی اصرار می کنی که مامانم یه چیزی بنویسه میشه این پستی که مطالبش هیچ ربطی به هم نداره. ا

2 comments:

Anonymous said...

Salam Sahar jan.
Khoshhalam ke rooz be rooz dari bozorgtar mishi. rasty age saat 12 bashe aghrabe bozorge rooye aghrabe koochikast ya aghrabe koochike zire aghrabe bozorge?age gofty?man khodamam nemidoonam.
be baba joon salam beresoon.

Ghasem

Anonymous said...

همين هم خيلي خوبه. مرديم از بي سحري و بي خبري از سحري.