Tuesday, March 09, 2010

و من با تاخیر بسیار وارد می شوم!!!ا

سارا کوچولوی من الان 4 تا دندون داره (از13 ماهگی)، کلی هم حرف می زنه و همه چیز رو به ما می فهمونه البته به زبان شیرین خودش. ا
به لیوان و تمام مایعات می گه اَب که اکثراً هم برای تفریح آب می خوره، وقتی گشنشه می ره سمت یخچال و می گه به به اگر هم بستنی بخواد به فریزر اشاره می کنه (خوب می دونه جای هر چیزی کجاست). غذاش که تموم می شه دستاش رو می چرخونه و می گه اَپووو. وقتی می افته یا چیزی رو می ندازه هم می گه اُ اُ . ا
صدای شیر و سگ رو تقلید می کنه و هر موجودی رو که بیرون از خونه می بینه اعم از سنجاب و خرگوش و پرنده می گه هاپو و شروع می کنه به هاپ هاپ کردن.ا
توی اتاق سحر می خوابه (که سحر هم از این موضوع خیلی خوشحاله) و قسمت هیجان انگیز ماجرا اونجاست که بیشتر شبها رو تا صبح می خوابه. ا
وقتی می خوام دایپرش رو عوض کنم فرار می کنه و دوست داره که من برم دنبالش و اون غش غش بخنده.ا
همیشه شنیده بودیم بچه های اول به بچه های دوم حسودی می کنن این دفعه برعکس شده، این جقله کوچولو به سحر حسودی می کنه. اگر سحر رو ببوسم یا بیاد تو بغلم سارا هم عین این کارا رو انجام می ده. ا
مثل اکثر خانمهای با شخصیت به کفش، کیف وتلفن علاقه خاصی داره. راه می ره و با تلفن صحبت می کنه، وسطش یا خودش یا کسی که پشت خطه حرف خنده دار می زنه و شروع می کنه به خندیدن. ا
مممسینمیتسشمنیتب