Sunday, October 19, 2008

سارا آمد



سلام به همه
بالاخره خواهرم به دنیا اومد

سارا حائری اردکانی
متولد 19 اکتبر، 28 مهر
سال 2008 میلادی، 1387 هجری شمسی
وینزور، انتاریو، بیمارستان متروپولیتن
ساعت 1:45 صبح
وزن 3.246 کیلوگرم
قد 51 سانتیمتر
من که سر از کار مامان بابام در نمی آرم، من ساعت 4 بعد از ظهر به دنیا اومدم اسم من رو گذاشتن سحر!!؟؟ اسم خواهرم رو باید می ذاشتن سحر

Thursday, October 09, 2008

Pumpkin Cookies

دیروز مادر بزرگ معلممون برای درست کردن یک نوع شیرینی اومده بود مدرسه، مثل همه مادربزرگ ها مهربون بود و من رو به یاد مامان فاطی انداخت. ما هم کلی بهش کمک کردیم تا یه وقت خسته نشه.
این شیرینی مخصوص هالووینه و با پامکین (همون کدو تنبل خودمون) درست می شه، بعد از اینکه مواد رو مخلوط کردیم و شکل دادیم روی اونا رو با شکل های مثلاً ترسناک تزیین کردیم ، کوکی ها خیلی زود آماده شدن و ما تونستیم اونا رو بخوریم. نمی خوام از خودم تعریف کنم ها ولی دستپختم حرف نداره. اون روز من با شلوار قرمز رفتم مدرسه ولی با شلوار سفید برگشتم خونه ولی در عوض کلی بهمون خوش گذشت.




Wednesday, October 08, 2008

شمارش معکوس شروع شد

همه منتظر به دنیا اومدن خواهرم هستیم. اِ راستی خودم براتون نگفته بودم که من خواهر دار شدم. همیشه مامانم زودتز خبرا رو میده. آره دو هفته پیش که رفته بودیم سونوگرافی فهمیدیم، اولش یه کم خورد تو ذوقم چون من برادر می خواستم ولی حالا خوشحالم، به قول مامانم مهم نیست نی نی چیه مهم اینه که من خواهر بزرگترم.
من و مامانم خیلی خوشحالیم که با نی نی می شیم سه تا دختر و می تونیم بر علیه بابا ساخت و پاخت کنیم، البته بابا هم این وسط کم نمی یاره و می خواد برای خودش پادشاهی کنه.
به نظر شما پست بعدی خبر تولد خواهرمه یا یکی از اخبار مربوط به من؟

Monday, October 06, 2008

خانواده ما از نگاه سحر

سحر خیلی دوست داشت که نی نی جدید پسر باشه و براش هم اسم انتخاب کرده بود، "سپهر". این نقاشی رو قبل از اینکه جنسیت بچه تو آخرین سونوگرافی تعیین بشه از خانوادمون کشیده بود. حالا فهمیدیم که سحر قراره یه خواهر داشته باشه، که او هم از این قضیه خیلی خوشحاله. ا